آماده شدن واسه تولد خورشید خونه بهار
قربونت برم که این روزا همش میخوای بهم کمک بدی ...سفره جم میکنی... ظرفارو جم میکنی... ،تازه این هفته که گوجه گرفته بودم واسه رب گرفتن،تو هم از خدا خواسته همش میخوردی و میریختی و مثلا کمک میکردی نگا تمام صورت قشنگت گوجه ای شده...
بهار جونم این روزا همش به فکر جشن تولدتم دیروز 16 مهر من و تو ،بابایی با هم رفتیم لباس جشنتو خریدیم اصلا نمیزاشتی لباس رو تنت کنم ببینم چطوریه تو تنت. من و خانم فروشنده با زحمت لباس رو تنت کردیم ...از بقیه لباسا فقط 2تا لباس خیلی تک و قشنگ بودن ، تنت کردم بابایی از یکشون خیلی خوشش اومد انتخاب کردیم
وسایل تزیین رو خریدیم کیک تولدتم سفارش دادیم.تو شیرینی فروشی از این سر مغاره به اون سر مغازه میرفتی و همش به شمع و فشفشه ها دست میزدی تازه می خواستی همه ی شیرینیا رو هم بخوری ...بعد کلی نگاه کردن به مدل کیکا بالاخره یه کیک انتخاب کردیم شکل کیتی رو سفارش دادیم تو هم مشغول بهم ریختن قفسه ها بودی
فرشته کوچولو یکی از کارای که خیلی دوست داری اینکه دوست داری توی تشک یا پتو مثله ساندویچ لوله بشی